ترجمه مقاله

طمور

لغت‌نامه دهخدا

طمور. [ طُ ] (ع مص ) وثوب . طمر. (منتهی الارب ).برجستن . (تاج المصادر) (زوزنی ). جستن . (منتخب اللغات ). برجستن بسوی نشیب یا بسوی هوا. (منتهی الارب ). ازبالا بزیر جستن . (تاج المصادر). || رفتن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). سیر کردن در زمین . (منتخب اللغات ). || درگذشتن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله