ترجمه مقاله

طنب

لغت‌نامه دهخدا

طنب . [ طُ ن ُ ] (ع اِ) طناب که سراپرده های خیمه بدان بسته شود.(منتهی الارب ). رسن خیمه . (دهار). رشته های خیمه . حبل طوال . (فهرست مخزن الادویه ). || میخ . ج ، اطناب ، طنبة. || دوال که به زه کمان پیوندند سپس آن بر چوبک پیچند. دوال که بر قبضه ٔ کمان بندند. (منتهی الارب ). دوال که به چله ٔ کمان وصل کنند. (منتخب اللغات ). || پی اعلای سینه . || بیخ و عروق درخت . (منتهی الارب ). عِرق شجر. || عصب بدن . (فهرست مخزن الادویه ). پی اندام . || طرف و ناحیه ، و منه الحدیث : ما بین طنبی المدینة احوج منی الیها؛ ای طرفیها. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله