طهر
لغتنامه دهخدا
طهر. [ طُ ] (ع مص ) پاک گردیدن . || منقطع شدن حیض زن . || غسل آوردن به انقطاع خون و جز آن . || (اِمص ) پاکی از حیض و جز آن . ج ، اطهار.(منتهی الارب ) (آنندراج ). قرء. خلاف طمث :
آب بهر عام اصل و فرع را
ازبرای طهر و بهر کرع را.
پاک کو از حوض مهجور اوفتاد
او ز طهر خویش هم دور اوفتاد.
|| (اِمص ) بی نمازی . حیض . || پاکی (از اضداد است ).
آب بهر عام اصل و فرع را
ازبرای طهر و بهر کرع را.
(مثنوی ).
پاک کو از حوض مهجور اوفتاد
او ز طهر خویش هم دور اوفتاد.
(مثنوی ).
|| (اِمص ) بی نمازی . حیض . || پاکی (از اضداد است ).