ترجمه مقاله

طویس

لغت‌نامه دهخدا

طویس . [ طُ وَ ] (اِخ ) عیسی بن عبداﷲ مکنی به ابوعبدالنعیم . مردی ظریف و عالم به تاریخ مدینه و انساب مردم آن بوده و دف نیکو می نواخت و از مشهورترین علماء فن غنا در صدر اسلام بود. مخنثی از عرب و او به شآمت مشهور بوده چه بشب وفات رسول (ص ) ولادت او (11 هجری ) و به روز مرگ ابوبکر از شیر بازگرفتن او و به روز قتل عمر بحد مردان رسیدن او و به روز قتل عثمان زن کردن او و به روز قتل علی (ع ) فرزند آوردن اوست ، و مَثل «اشأم من طویس » از اینجاست . ابوالفتح بُستی گوید :
اء لم تَرَ ما اتاه ابوعلی
و کنت رآه ذا رأی و کیس
عَصی السلطان فابتدرت الیه
رجال یقلعون اباقبیس
و صَیَّرَ طوس معقله فصارت
علیه الطوس اشأم من طویس .
طویس تا روزگار مروان بن حکم بزیست و پس به سویداء (مکانی بفاصله ٔ دو شب راه بشمال مدینه ) نقل کرد و آنجا ببودتا درگذشت (92 هَ . ق .). رجوع به عقد الفرید ج 2 ص 251 و ج 7 ص 29 و30 و 31 و 61 و عیون الاخبار ج 1 ص 321 و الاعلام زرکلی ج 2 ص 752 و مجمع الامثال میدانی ذیل مثل «اخنث من طویس » و اغانی و وفیات الاعیان و فهرست اعلام مقدمه ٔ ابن خلدون ترجمه ٔ محمدِ پروین گنابادی شود.
ترجمه مقاله