ترجمه مقاله

طیارنوش

لغت‌نامه دهخدا

طیارنوش . [ طَ ] (اِخ ) صاحب حبیب السیر آرد: در سال چهارم از سلطنت وسطانس ملوک فرس انطاکیه را فتح کردند. و او عزم رزم فارسیان نمود. و در آن ایام بیمار شده بعد از وجدان صحت یکی از یونانیان راکه طیارنوش نام داشت ولیعهد گردانیده بار دیگر ملک روم از فرنگیان به اهالی یونان انتقال یافت . حمزه ٔ اصفهانی گوید که : قیاصره ٔ فرنگ سیزده نفر بودند و دویست وچهل ودو سال و شش ماه پادشاهی نمودند و بقول خواجه رشید طبیب عدد آن جماعت بهفده رسید و اوقات سلطنت ایشان دویست وچهل سال و شش ماه و نه روز ممتد گردید. بعد از آن طبانوس بقولی هفت سال و بروایتی چهار سال پادشاهی نمود، چون رایت دولت تاج فلک رفعت بر سر اونهاد میان او و سلاطین عجم محاربات به وقوع انجامید و در بعض اوقات صورت فتح و ظفر در نظرش جلوه گر گشت (و در تحفة الملکیه مسطور است که طبانوس در وقت جهانبانی در قصر خود گنجی یافت و تمامی آن نقود و اجناس را بر فرقه ٔ انام تقسیم نمود). و در سال چهارم از فرمانفرمائی دختر خود را به بطریقی موربقی عقد بست و داماد را ولیعهد ساخت . موربقی به سیرت حمیده و پسندیده اتصاف داشت و همواره ابواب تصدقات بر روی روزگار ارباب احتیاج و افتقار میگشود و در سال چهارم از سلطنت او در قسطنطنیه قریب چهارصدهزار کس بعلت طاعون گذران از جهان شدند و خسرو پرویز در وقتی که از بهرام چوبین بگریخت جهت استمداد نزد موربقی رفته و دختر او مریم را در حباله ٔ نکاح خود درآورد و چون قواعد مصالحت مؤکد شد و خسرو بر تخت سلطنت مدائن متمکن گردید موربقی علوفات متجنده راکم کرد و بطارقه خاطر بر مخالفت قرار داده در مدینه ٔ هرقلیه مجتمع شدند و موربقی خود را از مقاومت آن جماعت عاجز دیده بگریخت و بطارقه متعاقب او اسب برانگیخته جمعی بدو رسیدند و رشته ٔ حیاتش را بتیغ تیز بریدند. (حبیب السیر ج 1 ص 76). و رجوع به طباریوس شود.
ترجمه مقاله