ترجمه مقاله

طیب

لغت‌نامه دهخدا

طیب . (اِخ ) شهری است میان واسط و تستر. (منتهی الارب ). یاقوت در معجم البلدان آورده که : طیب شهرکی است بین واسط و خوزستان و اهالی آن تا زمان حاضر نبطی بوده و هستند و بزبان قوم نبط سخن گویند. خبر داد مرا داودبن احمدبن سعید الطیبی التاجر که آنچه در میان ما معروف و متداول است آنست که شهر طیب از بناهای شیث بن آدم علیهماالسلام است و تا زمان ظهور اسلام نیز مردم آنجا بکیش ملت شیث (مذهب صائبه ) باقی بودند، چون اسلام ظهور یافت قبول اسلام کردند. درین شهر از انواع طلسمات چیزهای شگفت بوده که پاره ای از آنها باطل گردیده و برخی دیگر تا حال باقی است ، از آن جمله آنست که زنبور در آن شهر از نعمت زندگانی بی بهره است و بمجردی که زنبوری بدان شهر داخل شود میمیرد، و تا نزدیک زمان ما در آن شهر مار و کژدم یافت نمیشد و تا این تاریخ نیز در آن شهر زاغی که پرهای آن سیاه و سپید (پیسه ) باشد دیده نشده است ، همچنین عقعق (عکه ، مرغیست ابلق ) درین شهر نایابست . (معجم البلدان ج 6 ص 76).
شهری است خرم و آبادان [ از خوزستان ] و از وی شلواربند خیزد سخت نیکو همچون ارمینی . (حدود العالم ). نام مدینه ای بخوزستان . (اقرب الموارد). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 360 شود.
ترجمه مقاله