ترجمه مقاله

طیس

لغت‌نامه دهخدا

طیس . [ طَ ] (ع مص ) بسیار گردیدن . (منتهی الارب ). فراوان شدن . زیاد گردیدن . || (اِ) عدد بسیار. || هرچه بر زمین باشد از خس و خاشاک . || هر مخلوق کثیرالنسل مانند مور و مگس و هوام . || خاکریزها. || دریاها. طیسل در همه ٔ معانی . رجوع به طیسل شود. || بسیاری ِ هر چیزی از ریگ و آب و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله