ترجمه مقاله

ظلال

لغت‌نامه دهخدا

ظلال . [ ظِ ] (ع اِ) سایبان . || بهشت . || بستان . || سایه ٔ ابر. || ظلال البحر؛ موجهای دریا. || ج ِ ظِل ّ و ظُلّة :
عشق ربانی است خورشید کمال
امر نور اوست خلقان چون ظلال .

مولوی .


آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد.

سعدی .


ظلال و ظلالات ، صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: عند الصوفیة عبارة عن الاسماء الالهیة. کذا فی کشف اللغات . و در لطائف اللغات میگوید که : ظلال در اصطلاح صوفیه عبارت است از وجود اضافی ظاهر به تعینات ممکنات .
ترجمه مقاله