ترجمه مقاله

عائر

لغت‌نامه دهخدا

عائر. [ ءِ ] (ع ص ) از: عَور. (اقرب الموارد). رجوع به عور شود. || آنچه به چشم درد رساند. (منتهی الارب ). هر چه چشم را علت رساند. (از اقرب الموارد). || (اِ) درد چشم . (منتهی الارب ). رمد. (اقرب الموارد). || خاشاک چشم . (منتهی الارب ). قذی . (اقرب الموارد). || آبله ریزه بر پلک زیرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || تیر و سنگ که رسد و اندازه ٔ آن معلوم نباشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله