ترجمه مقاله

عاذور

لغت‌نامه دهخدا

عاذور. (ع اِ) بدی و فساد. و منه : لقیت منه عاذوراً؛ أی شراً. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خطی است در شتر و اسب . (منتهی الارب ). نشان . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله