ترجمه مقاله

عاشقانه

لغت‌نامه دهخدا

عاشقانه . [ ش ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) عاشق وار. از روی عشق . از کمال محبت . با نهایت میل :
دعوت عاشقانه میکردم
بخت درهای آسمان بگشاد.

خاقانی .


در آن صحرای خرم رخش میراند
سرود عاشقانه باز میخواند.

نظامی .


صائب اگر بیار سخن فهم میرسید
میشد جهان پر از غزل عاشقانه اش .

صائب .


ترجمه مقاله