ترجمه مقاله

عاهل

لغت‌نامه دهخدا

عاهل . [ هَِ ] (ع ص ) پادشاه بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن پادشاه که زور دست اوهیچ دست نبود. (مهذب الاسماء). || زن که شوی ندارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن زن که شوی نبود او را. (مهذب الاسماء). ج ، عَواهل .
ترجمه مقاله