ترجمه مقاله

عباد

لغت‌نامه دهخدا

عباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن محمدبن حیان البلخی ، مکنی به ابونصر از موالی کنده بود وی به سال 196 هَ . ق . از جانب مأمون ولایت مصر یافت سپس امین از وی آزرده گشت و ربیعةبن قیس را مأمور دستگیری وی ساخت و سرانجام به دستور امین به سال 198هَ . ق . در بغداد به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله