ترجمه مقاله

عبب

لغت‌نامه دهخدا

عبب . [ ع ُ ب ُ ] (ع اِ) آب جهجهان - ریزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبهای جهنده .(اقرب الموارد). || درختی است که آن را الراء نامند. ابن سکیت گوید: عبب درخت کوچکی است که از حمی آب خورد و او را میوه های ریز بدی است که مربع الشکل است . (از معجم البلدان ). دانه ٔ کاکنج است و گفته اند عنب الثعلب است و گفته اند «راء» است و گفته انداز درختان تلخ است . (اقرب الموارد) (لسان العرب ).
ترجمه مقاله