ترجمه مقاله

عبدالحق

لغت‌نامه دهخدا

عبدالحق . [ع َ دُل ْ ح َق ق ] (اِخ ) استرابادی . جوانی خوش طبع و خوش محاوره و اخلاق حمیده و اخلاق پسندیده داشت . و میگویند که قاضی جرجان خری به رشوت به قاضی عسکر داده تا قاضی گشته و سید عبدالحق جهة او این قطعه گفته است :
همی گشت در شهر شخصی ز جرجان
که قاضی شود صدر راضی نمیشد
بدادش خری رشوه و گشت قاضی
اگر خر نمی بود قاضی نمیشد.

(مجالس النفائس ص 220 و 47).


ترجمه مقاله