ترجمه مقاله

عبدالرحمان

لغت‌نامه دهخدا

عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن معاویةبن هشام بن عبدالملک بن مروان ملقب به صقر قریش و معروف به الداخل الاموی . وی مؤسس دولت امویان به اندلس است .در کودکی پدر خود را از دست داد و در دارالخلافه تربیت شد هنگامی که سلطنت امویان در شام منقرض گشت عبدالرحمان در دهی نزدیک فرات سکونت جست و چون او را تعقیب کردند قصد مغرب کرد و به افریقا رفت . عبدالرحمان بن حبیب فهری به طلب وی خاست . وی به مکناسه میان قوم مادر خود رفت و مدتی بماند و با امویان اندلس مکاتبه کرد و آنان کشتی با جماعتی از بزرگان خویش فرستادندو اطاعت خود را نسبت به وی اعلام کردند و او را به اندلس بازگرداندند والی اندلس یوسف بن عبدالرحمان فهری با وی جنگ کرد. عبدالرحمان پیروز شد و مقر حکومت خود را به قرطبه برد و در آنجا قصری و چند مسجد ساخت وخطبه به نام منصور عباسی خواند و چون کار او استوارشد امارت خود را مستقل اعلام کرد. منصور عباسی نخستین کسی است که او را صقرقریش لقب داد وی مردی شجاع ، سخی ، شاعر و عالم بود و به سال 113 هَ . ق . متولد و در 172 هَ . ق . به قرطبه درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله