ترجمه مقاله

عتیب

لغت‌نامه دهخدا

عتیب . [ ع ِ ] (ع اِمص ) ممال ِ عتاب :
در یک سخن آن همه عتیبش بین
در یک نظر آن همه فریبش بین .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 654).


خواجه کز مهر با شکیب آمد
باسهی سرو در عتیب آمد.

نظامی .


رومیانه روی دارد زنگیانه زلف و خال
و آن کمان ابروانش بین که باشد پر عتیب .

مولوی .


ترجمه مقاله