ترجمه مقاله

عثیر

لغت‌نامه دهخدا

عثیر. [ ع ِ ی َ ] (ع اِ) خاک . || گرد. || گل و لای که به اطراف پایها زیر و بالا کرده باشی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || نشان پنهان . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : واز عثیر عبیربیز ادهم جهانگرد... خاک آن وادی را...خاصیت سرمه ٔ اصفهانی بخشیده . (دره ٔ نادره ص 388).
ترجمه مقاله