عدوبند
لغتنامه دهخدا
عدوبند. [ ع َ ب َ ] (نف مرکب ) که عدو را بندد. که عدو را بند کند. که دشمن را به بند آرد. تسخیر و منقاد کننده ٔ دشمن . (از آنندراج ) :
درشت و تنومند و زورآزمای
به تنها عدوبند و لشکرگشای .
- کمند عدوبند ؛ کمند که بدان دشمن بندند :
کمند عدوبند را شهریار
درانداخت چون چنبر روزگار.
درشت و تنومند و زورآزمای
به تنها عدوبند و لشکرگشای .
نظامی .
- کمند عدوبند ؛ کمند که بدان دشمن بندند :
کمند عدوبند را شهریار
درانداخت چون چنبر روزگار.
نظامی .