ترجمه مقاله

عذب

لغت‌نامه دهخدا

عذب . [ ع َ ذَ ] (ع اِ) خاشاک . || آنچه از بچه دان برآید بعد ازولادت . || خرقه ٔ زن نوحه سرا که در وقت نوحه بر میان بندد. || کرانه ٔ هر چیزی . || سر قضیب شتر. (از قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || چرم پاره که سپس پالان آویزند. (از قطرالمحیط) (منتهی الارب ). مفرد آن عذبة است . || نام درختی است . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله