ترجمه مقاله

عراک

لغت‌نامه دهخدا

عراک . [ ع ِ ] (ع اِمص ) ازدحام و انبوهی . (از اقرب الموارد). || یقال أئرد ابله العراک ، یعنی همه ٔ شتران را بر آب آورد. (قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || (مص ) انبوهی کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || کارزار کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله