ترجمه مقاله

عرای

لغت‌نامه دهخدا

عرای . [ ع َ ] (ع اِ) عَراء. صحرای بیدرخت و گیاه که بهیچ چیز در آن پناه نتوان برد. (غیاث ). || در اصطلاح شطرنج بازان مهره که میان شاه خود و رخ حریف حائل سازند برای حفاظت شاه از کشت و بعضی مردم که بجای عرای لفظ عراب گویند به زیادت باء موحدة خطاست .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). آچمز (در تداول امروز).
ترجمه مقاله