ترجمه مقاله

عرداد

لغت‌نامه دهخدا

عرداد. [ ع ِ ] (ع اِ) پیل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به عربی اسم فیل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || (ص ) سخت . (منتهی الارب ). || شجاع . (ناظم الاطباء). دلاور. (منتهی الارب ). در اقرب الموارد مرد شجاع و سخت ، یک معنی دانسته شده است . || (اِ) چوبی است بزرگ که بدان اسب و شتر را بندند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله