عرصم . [ ع ِ ص ِ ] (ع اِ) به لغت اهل یمن باذنجان صحرائی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). بادنجان بری . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). اسم یمنی است بادنجان بری را، بعضی حَدَق خوانند. (اختیارات بدیعی ). رجوع به بادنجان بری و تذکره ٔ ضریر انطاکی شود.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.