ترجمه مقاله

عرقة

لغت‌نامه دهخدا

عرقة. [ ع ِ ق َ ] (اِخ ) شهری است در چهارفرسخی مشرق طرابلس ، و آن آخرین شهر از اعمال دمشق باشد. شهری است در دامنه ٔ کوه و با دریا در حدود یک میل فاصله دارد. و بر کوه آن قلعه ای است از آن همین شهر. و گویند آن شهری است از عواصم مابین رفنیة و طرابلس . و سیف الدولةبن حمدان با اهالی این شهر جنگیده است و ابوالعباس صفری دراین مورد شعری دارد. بطلمیوس در کتاب ملحمة گوید: طول شهر عرقة 61 درجه و 15 دقیقه ، و عرض آن 36 درجه و16 دقیقه است . و در آخر اقلیم چهارم و اول اقلیم پنجم قرار دارد. طالع آن 9 درجه از سنبله و 46 دقیقه تحت 12 درجه و 46 دقیقه از سرطان است . و مانند آن از جدی در مقابل آن است . وسط السماء آن مانند آن است ازحمل . و بیت عاقبتش مانند آن است از میزان و در رأس الغول شرکت دارد. (از معجم البلدان ). شهری است به شام ، از آن شهر است عروةبن مروان مسند، و واثلة بن حسن عرقیان . (منتهی الارب ) : از آنجا برفتیم به شهری رسیدیم که آن را عرقة میگفتند، چون از عرقة دو فرسنگ بگذشتیم به لب دریا رسیدیم ، و بر ساحل دریا روی از سوی جنوب ، چون پنج فرسنگ برفتیم به شهر طرابلس رسیدیم . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ، ص 14).
ترجمه مقاله