ترجمه مقاله

عرواء

لغت‌نامه دهخدا

عرواء. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) سردی تب و فسره ٔ آن در اول لرزه . (منتهی الارب ). سردی تب و لرزی که در اول بروز آن پیدا می شود. (ناظم الاطباء).سرمای تب و ابتدای آن از آغاز بروز آن ، و گویند آن سرما و لرزشی است که به مریض و غیر مریض دست می دهد. (از اقرب الموارد). || حس شیر بیشه . (منتهی الارب ). عرواء الاسد؛ حس اسد. (از اقرب الموارد). آواز نرم شیر. (از شرح قاموس ). || مابین زرد شدن آفتاب تا شب هر گاه باد سرد وزد. (منتهی الارب ). مابین زردی آفتاب تا شب ، آنگاه که باد سرد بوزد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله