ترجمه مقاله

عروب

لغت‌نامه دهخدا

عروب . [ ع َ ] (ع ص ) زن صاحب جمال شوی دوست ، یا زن نافرمان ، یا عاشق شوی ، یا به ستم دوست دارنده شوی را و آشکارکننده ٔ آن ، یا زن رخسار خنده . (منتهی الارب ). زنی که شوهرش او را دوست دارد، و زنی خنده رو، و زنی که او شوهر خود را دوست دارد. (آنندراج ). زن شوی دوست . (دهار). شوهردوست . (نصاب ). زن دوست دارنده زوج خود را، و گویند زن عاصی ، و گویند زن ضحاکه و بسیارخنده . گویند: خیرالنساء اللعوب العروب . (از اقرب الموارد). ج ، عُرُب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله