ترجمه مقاله

عروسک انداز

لغت‌نامه دهخدا

عروسک انداز. [ ع َ س َ اَ ] (نف مرکب ) عروسک اندازنده . آنکه عروسک (منجنیق ) می اندازد. آنکه عروسک و منجنیق را بکار می اندازد. رجوع به عروسک شود :
بر قلعه ٔ آن عروس طناز
غضبان فلک عروسک انداز.

نظامی .


ترجمه مقاله