ترجمه مقاله

عریش

لغت‌نامه دهخدا

عریش . [ ع َ ] (اِخ ) (الَ ...) شهری است که اولین عمل مصر از ناحیه ٔ شام بر ساحل دریای روم و در میان رمل و ریگستان بوده است . و در وجه تسمیه ٔ آن گویند آنگاه که برادران یوسف (ع ) بر اثر قحطسالی شام به مصر روی آوردند در این ناحیه از جانب مأموران یوسف (ع ) دستگیر شدند و در مدتی که آنان به انتظار اجازه ٔ یوسف برای ورود آنها به داخل مصر در آنجا ماندند، برای خود سایه بان و عریشی ساختند تا از گرمای آفتاب در امان باشند، لذا بدین نام شهرت یافته است . و گویند فاصله ٔ آن تا وَرّادة سه فرسخ است . و در وصف آن نوشته اند که شهری است بزرگ و مهم و در روزگار فرعون جزو حرس مصر بود و آن آخرین شهر از اعمال مصر است که به شام متصل می باشد. و والی «جفار» حکومت آن را به دست دارد و مقر وی نیز در این شهر است . عریش را دو جامع و مسجد و دو منبر است ، هوای آن سالم و خوش و آب آن شیرین و گواراست . و در آن بازاری است بزرگ و نخلهای بسیار دارد و انواع خرما و انار در آنجا بعمل می آیدو تاجران و سوداگران را نمایندگان و وکلائی در این شهر میباشد. اهالی این شهر از بنی جذام هستند. و فاصله ٔ آن تا هر یک از دو چاه ابواسحاق شش میل است و نیز با هر یک از شجرتین (که اولین اعمال شام است ) و برمکیه و رفح ، شش میل فاصله دارد. (از معجم البلدان ). شهری بر ساحل بحرالروم بر مغرب غزه . (از ابن بطوطه ).
ترجمه مقاله