ترجمه مقاله

عزالدین

لغت‌نامه دهخدا

عزالدین . [ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) طاهربن زنگی بن طاهر فریومدی جوینی ، مکنی به ابوطیب . از رجال اواسط قرن هفتم هجری . وی به سال 651هَ .ق . از جانب امیر ارغون مغول به نیابت حکومت خراسان و مازندران تعیین شد و تا سال 656 هَ .ق . در منصب خود باقی بود و در این سال هلاکو او را معزول کرد. وی شخصی ادب دوست و شاعرپرور بود و سعدالدین سعید هروی شاعر از مداحان مخصوص اوست . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله