ترجمه مقاله

عزلت گزین

لغت‌نامه دهخدا

عزلت گزین . [ ع ُ ل َ گ ُ ] (نف مرکب ) عزلت گزیننده . آنکه عزلت و تنهائی و گوشه نشینی و خلوت را دوست میدارد. (ناظم الاطباء). گوشه نشین . معتزل . منزوی . || عابد و مرتاض . (آنندراج ). عزلت دوست . و رجوع به عزلت دوست شود.
ترجمه مقاله