ترجمه مقاله

عزمة

لغت‌نامه دهخدا

عزمة. [ ع َ م َ ] (ع اِ) واجب و ثابت : عزمة من عزمات اﷲ؛ یعنی حقی از حقوق خداوند، یعنی واجبی از آنچه واجب کرده است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) ثبات و پایداری : ما لَه عزمة و لا عزیمة؛ او را ثبات وصبری نیست در آنچه قصد میکند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله