ترجمه مقاله

عزهل

لغت‌نامه دهخدا

عزهل . [ ع َ هََ ] (ع ص ، اِ) مرد دودله و مضطرب . (منتهی الارب ). مرد مضطرب . (از اقرب الموارد). || کبوتر نر، یا چوزه ٔ آن . (منتهی الارب ). ذکر و نر از کبوتر، و گویند جوجه ٔ آن . (از اقرب الموارد). حمام ذکر، یعنی کبوتر نر. (مخزن الادویة). عِزهِل . و رجوع به عِزْهِل شود. || (اِخ ) از اعلام است . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله