ترجمه مقاله

عزیب

لغت‌نامه دهخدا

عزیب . [ ع َ ] (ع ص ) مرد بی زن . (منتهی الارب ). مردی که او را اهل و خانواده نباشد. (از اقرب الموارد). || مرد که از اهل و مال خود دور شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، اعزاب . (ناظم الاطباء). || شتر و گوسپند که از صاحب خود دور رود در چراگاه . || ج ِ عازِب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: ابل عزیب ؛ شترانی که بشب برنگردند بر حی و قبیله . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله