ترجمه مقاله

عزیز

لغت‌نامه دهخدا

عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن بُرْزال زناتی ، ملقب به المستظهر. دومین تن از ملوک بنی برزال در قرمونة و توابع آن در اندلس . وی به سال 434 هَ .ق . والی آنجا گشت و پس از 25 سال حکومت از المعتضدبن عباد شکست خورد و به اشبیلیه گریخت و به سال 459 هَ .ق . درآنجا درگذشت . (از الاعلام زرکلی از البیان المغرب ).
ترجمه مقاله