ترجمه مقاله

عزیف

لغت‌نامه دهخدا

عزیف . [ ع َ ] (ع مص ) آواز کردن جن . (از منتهی الارب ). بانگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ): عزفت الجن ؛ جن در بیابانها آواز داد. || بازی کردن جن . || بانگ دادن کمان . (از اقرب الموارد). عَزف . و رجوع به عزف شود.
ترجمه مقاله