ترجمه مقاله

عسن

لغت‌نامه دهخدا

عسن . [ ع ِ ] (ع اِ) همتا و مانند. (منتهی الارب ). مثل و نظیر. (اقرب الموارد). || پیه . (منتهی الارب ). شحم . (اقرب الموارد). ج ، أعسان . (منتهی الارب ): سمنت الدابة علی عسن ؛ آن چهارپا بر شحم و پیهی که پیش ازین بوده است فربه گشت . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله