ترجمه مقاله

عسن

لغت‌نامه دهخدا

عسن .[ ع َ س َ ] (ع مص ) گواریدن آب و علف و درخوردن آن درستور. (منتهی الارب ). گوارائی آب و علف و درخور آن برای ستور. (ناظم الاطباء). عُسُن . رجوع به عسن شود.
ترجمه مقاله