ترجمه مقاله

عسوب

لغت‌نامه دهخدا

عسوب . [ ع َ ] (ع اِ) سردار کلان . (منتهی الارب ). سردار کلان و سید و رئیس . (ناظم الاطباء). رئیس کبیر. (از اقرب الموارد). || پادشاه زنبوران عسل و یعسوب . (ناظم الاطباء). و رجوع به یعسوب شود.
ترجمه مقاله