ترجمه مقاله

عسوم

لغت‌نامه دهخدا

عسوم . [ ع ُ ] (ع اِ) ریزه ٔ نان خشک . (منتهی الارب ). تکه های نان خشک . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) قلت و کمی . (منتهی الارب ): قلّت بِه عسوم ؛ دراو قلت و کمی است . (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ عَسَمة. (منتهی الارب ). رجوع به عسمة شود.
ترجمه مقاله