ترجمه مقاله

عشة

لغت‌نامه دهخدا

عشة. [ ع َش ْ ش َ ] (ع اِ) درخت کم شاخ باریک شاخ در جای خراب رسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زمین درشت و خشک . (منتهی الارب ). زمین کم درخت ، و گویند زمین سخت . || نخل ، هرگاه سعف و برگ آن اندک گردد و انتهای آن باریک شود. (از اقرب الموارد). || (ص ) زن باریک استخوان دست وپا. (منتهی الارب ). مؤنث عش ، یعنی زن درازقد و اندک گوشت ، و یا زنی که استخوانهای دست و پای او دقیق و ریزه باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به عَش ّ شود.
ترجمه مقاله