ترجمه مقاله

عشیرت

لغت‌نامه دهخدا

عشیرت . [ ع َ رَ ] (ع اِ) عشیرة. خویشان . برادران قبیله . تبار. نزدیکان از جانب آباء. کس و کار. قبیله و تبارمردم : والی در ممالک ایران چهار است ... اول والی عربستان که به اعتبار سیادت و شجاعت و زیادتی ایل و عشیرت از والیهای دیگر بزرگتر و عظیم الشأن تر است . (تذکرةالملوک چ 2 ص 4). و رجوع به عشیرة شود.
ترجمه مقاله