ترجمه مقاله

عصاقیل

لغت‌نامه دهخدا

عصاقیل . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عُصقول . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عصقول شود. || گردبادها. (منتهی الارب ). اعاصیر:هبت العصاقیل ؛ گردبادها وزید. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله