ترجمه مقاله

عصبة

لغت‌نامه دهخدا

عصبة. [ ع َ ص َ ب َ ] (ع اِ) واحد عَصَب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عصب شود. || پسران و خویشان نرینه از جانب پدر، و آنان را عصبة بدین جهت نامیده اند که او را احاطه میکنند، پدر یک طرف و فرزند یک طرف و عم یک طرف و برادر طرفی دیگر. و قوم مرد که جهت او تعصب کنند. (از منتهی الارب ). قوم مرد که بر وی تعصب بخرج دهند، و فرزندان و خویشان پدری شخص ، و گویی آن جمع عاصب است هرچند مفردی برای آن دیده نشده است ، و همان لفظ عصبة برای مذکر و مؤنث و مثنی و جمع بکار رود، و مصدر آن را برخی عُصوبة دانسته اند. (از اقرب الموارد). || (اصطلاح فقه ) آنان که وارث شوند شخص را از خویشان بعیدالنسب از غیر پدری و پسری . و اما از ذوی الفرائض آنان که حصه ٔ ایشان مقرر نباشد و آنچه باقی باشد بعد حصه فریضه بگیرند. (منتهی الارب ). وارثان از سوی پدر. (دهار). هر کس از ترکه ٔ میت که سهمی برد، یعنی آنچه از سهام ذی الفروض باقی ماند، و آنها یا نسبی باشد یا سببی . و در نزد شیعه میراثی ازین باب به عصبه نخواهد رسید بنابر فرض زیادی از سهم ذی الفروض . (فرهنگ علوم نقلی از شرح لمعه و کشاف ). پسران و خویشان که در شرع برای ایشان فریضه ای مقرر نباشد و در صورت تنهائی همه ٔ مال را وارث باشند. (از یادداشت مرحوم دهخدا). هر کس که آنچه را صاحبان فرائض از ارث باقی گذارند بدو رسد، خواه یک تن و خواه بیشتر باشد، و آن بر دو نوع است ، نسبی مانند فرزند، و سببی ، که مولی و غلام آزاده شده است ، خواه مذکر باشد و خواه مؤنث . و نسبی آن بر سه قسم است : عصبه بنفسه ، و عصبه بغیره ، و عصبه مع غیره . عصبه بنفسه ، هر ذکوری است که در نسبت او با شخص متوفی از اناث داخل نباشد. و عصبه بغیره ، کسی است که با غیر عصبه شود، مانند زنان که آنان را نصف و ثلثین است که با خواهران خود عصبه شوند. و عصبه مع غیره ، هر زنی است که با زنی دیگر عصبه شود، چون خواهر با دختر. و فرق دو تای اخیر در اینست که غیر و دیگری در عصبه بغیره ، خود عصبه بنفسه است لذا بسبب آن ، عصوبت به انثی هم خواهد رسید. اما در عصبه مع غیره ، غیر، خود عصبه ٔاصلی نیست . (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از تعریفات جرجانی ). ج ، عَصَبات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله