ترجمه مقاله

عصفوری

لغت‌نامه دهخدا

عصفوری . [ ع ُ ] (ص نسبی )منسوب به عصفور. رجوع به عصفور شود. || گنجشک فروش . || شتری است دوکوهان . (منتهی الارب ): جمل عصفوری ؛ شتر دوکوهان . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله