ترجمه مقاله

عضاه

لغت‌نامه دهخدا

عضاه . [ ع ِ ] (ع اِ) هر درخت عظیم خاردار است ، و آن بر دو قسم است خالص و غیرخالص ، و درخت ام غیلان را نیز نامند. (مخزن الادویة). اسم جنس اشجار کوچک خاردار است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اسمی است که واقع شده است بر هر درختی که از درختهای خارناک باشد مانند عوسج و قتاد و قرظ و سدر و امثال آن . (اختیارات بدیعی ). هر درختی که بزرگ شود و خاردار باشد، و درخت خاردار کوچک را عِض ّ گویند، و درختان خاردار که نه عض هستند نه عضاه ، عبارتند از شُکاعی ̍ و حُلاوی ̍ و حاذ و کب و سُلَّج . یک دانه ٔ آن عضاهة و عضة. (از اقرب الموارد). و رجوع به عضاهة شود.
ترجمه مقاله