ترجمه مقاله

عضرس

لغت‌نامه دهخدا

عضرس . [ ع ِ رِ ] (ع اِ) عَضرَس است در معنی گیاهی که سبزی آن به سپیدی زند و... (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عَضرَس شود. || درخت خطمی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خطمی بری . (الفاظ الادویة) (تحقه ٔ حکیم مؤمن ). خطمی بری است که به یونانی بادر و به عربی شحم المرج نامند. (مخزن الادویه ). خطمی صحرائی به یونانی البا و به عربی شحم المرج خوانند، و طبیخ آن رااگر با سرکه و زیت بر اعضا مالند منع مضرت گزندگان کند. (برهان ). یک دانه ٔ آن را عضرسة گویند. (از اقرب الموارد). || آب ایستاده . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله