ترجمه مقاله

عضنک

لغت‌نامه دهخدا

عضنک . [ ع َ ض َن ْ ن َ ](ع ص ) سطبر درشت . (منتهی الارب ). غلیظ و شدید. (اقرب الموارد). || شرم زن بزرگ پرگوشت . (از منتهی الارب ). || زن لفاء و بزرگ ران که به فربهی و بزرگی وی ملتقای ران او تنگ باشد. (منتهی الارب ). || زن کلان فرج بزرگ سرین . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله