ترجمه مقاله

عطو

لغت‌نامه دهخدا

عطو. [ ع َطْوْ ] (ع مص ) گرفتن به دست . (از منتهی الارب ). گرفتن : هو طویل لاتعطوه الأیدی ؛ او دراز است و دستها او را نمی گیرد. (از اقرب الموارد). فرا گرفتن .(تاج المصادربیهقی ). || سر و دست برداشتن .(از منتهی الارب ): عطا الیه رأسه ویدیه ؛ سر و دو دست خود را به سوی او بلند کرد. (از اقرب الموارد). || چیره شدن در تعاطی . (از منتهی الارب ). غلبه کردن کسی را به خوض در کاری . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله