ترجمه مقاله

عظائم

لغت‌نامه دهخدا

عظائم . [ ع َ ءِ ] (ع ص ، اِ) عظایم . ج ِ عَظیمة. (اقرب الموارد). چیزهای بزرگ و قوی . (ناظم الاطباء). رجوع به عظیمة شود: ازین خاتون چهار پسر بود که بصدد عظایم امور و جلایل کارهای با خطر گشته بودند. (جهانگشای جوینی ). به سبب عدم وقوف بر کیفیت امور و احوال آن دولت و قلت معرفت به عظایم و جلایل آن حوادث . (رشیدی ).
- عظائم اﷲ ؛ آنچه از اعمال و معجزات خداوند که بزرگ و عظیم باشد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله